اخوي زبان دراز دوباره شال وكلاه كرده بودند و عصاي اقتدارشان را در دست ظاهرا از سر لطف و به بهانه عيد ديدني ولي خدا از نيتشان بيشتر خبر داشت به بنده منزل تشريف آوردند، لبخند زنان چون ناپلئون پس از فتح. دستي به كمر، ژست گرفته و گفتند خبردار شدي كه برجام تان پنچر شد؟
گفتم: چطور؟
گفت: هيچي مثل اينكه برنامههاي صدا وسيما را نميبيني؟روزنامه نميخوني؟
گفتم: چرا.
گفت: اين برجام تو زرد از آب درآمد.
گفتم: بابا جان با دولت مخالف هستيد چكار به برجام داريد؟
گفت: اخوي! جام كه نبوده در اصل بر جان بوده اعتداليون«نون» را «ميم»كردند شد«برجام» كه مردم را گول بزنند حالا ما (ميم) را دوباره (نون) كرديم و به دولت داديم.
گفتم: اخوي! كم لطفي ميفرماييد به همين سادگي مثل اين كه آن روزهاي سخت يادتون رفت.
گفت: نه اخوي داريم برابر ميشويم فقط شما وقت امدن برجام الكي خوشي كرديد ما همان را از دماغ تون در ميآوريم.
گفتم: برادر عزيز.. .حالا شادي ورفاه چه اشكالي داره نميدانم!! بنشين ايام عيد احوالي از يكديگر بپرسيم!!
زبان دراز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 25,نوامبر,2024